اندکی سکوت؛ بگذارید گفتوگو شکل بگیرد
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۵۶۳۲۲
عصر ایران؛ سجاد بهزادی - گفته می شود جامعه ایران جامعه ای گفتوگو محور نیست. ما نمی توانیم حتی دو دقیقه سکوتی با کیفیت داشته باشیم و به سخن فرد مقابل گوش دهیم. ما خود مدار ومونولوگ پرور هستیم. ریشه های این مسئله هم فراوان است. مقصود فراستخواه، جامعه شناس شهیر ایرانی که کتاب با ارزش " ما ایرانیان" را نوشته است، به دنبال نتایج یک نظرسنجی درباره خلقیات اجتماعی ایرانیان می گوید " ایرانی ها به سختی می توانند گفتوگوی پایداری انجام دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما به راستی چرا گفتوگو مهم است و چرا گفتوگوی پایدار از سکوتی با کیفیت می گذرد؟ مگر می توان به سکوت بی اعتناء بود و مدعی گفتوگو هم شد؟
مدتی پیش طرح مجله تایم با عنوان"ببندید! قدرتِ كم سخن گفتن"؛ به چالش پرحرفی در جهان پرداخته بود.در گزارش اصلی این شماره مورد نظر مجله تایم آمده بود"ما در دنیایی زندگی میکنیم که زیاد حرف زدن را تشویق و تقاضا میکند. ما میتوانیم یک میلیون فالوئر در توییتر جذب کنیم، در اینستاگرام اینفلوئنسر شویم، ویدیویی منتشر کنیم که وایرال شود.
ما توییت میکنیم فقط برای آنکه توییت کرده باشیم، حرف میزنیم فقط برای آنکه حرف زده باشیم.با این حال بسیاری از قویترین و موفق ترین مردم دقیقا عکس آن عمل میکنند. به جای آنکه در جستجوى توجه باشند از کانون توجهات دوری میکنند. وقتی از آنها خواسته میشود سخن بگویند دقت میکنند."
یادداشت پیش رو ناظر بر سخنان اندیشمندانی است که ما را به سکوت دعوت می کنند واز ما می خواهند گاهی برای رهایی از مشکلات سکوت کنیم و بیش تر گوش دهیم. اندیشمندانی که اعتقاد دارند تنها سه اصل سعادت در زندگی بوجود دارد و آن اینکه" بیش تر کتاب بخوانیم، بیش تر سوال بپرسیم و با دقت بیش تری گوش کنیم."
یادداشت تنها به خاطر این است که تلنگری باشد تا همه ما لحظه ای مکث کنیم و سکوت را مایه ارزش بدانیم. کوتاه سخنی است برای نظام حکم رانی که حرف های بی عمل، فراوان دارد و جامعه ای که در تلاطم های سخت زندگی و درگیری های روزمره، میان همه قیل وقال ها ، سکوت را کاملا از یاد برده است.
-جبران خلیل جبران:
سخنی بسیار عمیق از جبران خلیل جبران در کتاب " نامه های عاشقانه یک پیامبر" را در این جا بازگو می کنم. سکوت دردناک است. اما در سکوت است که همه چیز شکل میگیرد و در زندگیِ ما لحظههایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد.
درون هر چیز، در اعماق هستی، نیرویی هست که چیزی را میبیند و میشنود که هنوز قادر به درکش نیستیم. هر آنچه امروز هستیم، از سکوت دیروز زاده شده است.
- آرتور شوپنهاور:
آرتور شوپنهاور نیز معتقد است "بهطور کلی صلاح زندگی ما در این است که، آدم بایدشعورخودش رو را با نگفتن نشان دهد نه با گفتن، چون سکوت از هوشمندی است و گفتن از خودپسندی.
-محمود دولت آبادی:
زندگی گاهی همان است که محمود دولت آبادی گفت "بیایید بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم...برای گفتن همیشه وقت هست، اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
- محمود سریع القلم:
دکتر سریع القلم نیز اعتقاد دارد کسانی که گوش کردن به دیگران را نمی آموزند، کسانی هستند که کتاب نمی خوانند.
علیرغم اهمیت سکوت و کمتر سخن گفت؛ عواملی نیز هست که سبب می شود سکوت در یک جامعه بعنوان ارزش شناخته نشود و حتی ضد ارزش باشد.
در جوامع مونولوگ محور، برخی ها فکر می کنند در سایه سکوت حق شان پایمال می شود و سکوت را مایه ضعف افراد می دانند. حرف بی راهی هم نیست ومگر سکوت کار ساده ای است در برابر فشار و اجحافی که در زندگی بر یک جامعه می رود؟
- وینستون چرچیل
وینستون چرچیل اعتقاد داشت؛ شهامت یعنی ایستادن و سخن گفتن...شهامت همچنین یعنی نشستن و گوش دادن.
هنر وشهامت نظام حکم رانی هم این نیست که با ابزارهای فراوانی که در اختیار دارد، مدام وعده های بی حاصل دهد و حاضر نباشد در برابر انباشت حرف ها و وعده هایی که داشته است پاسخ گو باشد و شهامت نشستن و گوش دادن به منتقدان خود نیز نداشته باشد و حتی مانع حرف زدن دیگران شود.
- مهاتما گاندی:
یک اصل بدیهی از مهاتما گاندی وجود دارد. "اگر مانع حرف زدن کسی شوی او فریاد خواهد زد، اگر امید به آینده را از کسی بگیری او حال خود را هم به باد میسپارد..!."
نظام حکم رانی باید به موقع سخن مردم را بشنود، قبل از آنکه سکوت جامعه و حرف های آرام آنها به فریاد تبدیل شود و خشم و عصبانیت در لایه های جامعه آشکار شود. جامعه ایران به گواه بسیاری از جامعه شناسان و روان شناسان یک جامعه عصبانی است.
مرکز افکارسنجی وابسته به جهاد دانشگاهی نیز در نتیجه طرح سنجش "احساس خشم" در بین جامعه که مدتی پیش منتشر کرد، حکایت از جامعه عصبانی ایران داشت.این موسسه گفته پژوهش خود را با حجم نمونه ۲۰۸۸ نفری از افراد بالای ۱۸ سال در مناطق شهری و روستایی بهصورت تلفنی اجرا کرده است و پاسخ گویان در سه محور «حالت خشم»، «صفت خشم» و «کنترل خشم» مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
- ژان ژاک روسو:
ژان ژاک روسو می گوید "گوش ندادن به حقیقت، حقیقت را تغییر نمی دهد."
بزرگ ترین اشتباه یک دولت این است که فکر کند به سادگی می تواند حقیقت را با پروپاگاندا و گفتار درمانی تغییر دهد. حقیقت مانند آفتاب است، مگر می توان منکر آفتاب بود و مگر می توان از حقیقت عبور کرد و به آن گوش نکرد.
حقیقت؛ تنها نزد کسانی هم نیست که همیشه در حال حرف زدن هستند. گاهی هم حقیقت پبیش کسانی است که می خواهند حرف بزنند اما یا نمی توانند و یا سکوت اختیار کرده اند.
رابرت فراست شاعر آمریکایی اعتقاد دارد " نیمی از مردم جهان افرادی هستند که چیزهایی برای گفتن دارند ولی قادر به بیان آن نیستند و نیم دیگر افرادی هستند که چیزی برای گفتن ندارند، اما همیشه در حال حرف زدن هستند ... "
سخن آخرنظام حکم رانی ما کمک کند تا سکوت هم چنان به عنوان یک ارزش بماند. اعتماد عمومی بالا برود و جامعه فکر نکند با سکوت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد ومدام به خاطر نیازهایش در فریاد باشد.
مطالبه گری و فریاد خواهی به خاطر رسیدن به یک حق، بسیار با ارزش و ضروری است؛ اما کاش ثبات جامعه به جایی می رسید که گاهی هم سکوت می کردیم و از آن لذت می بردیم.
ارلینگ کاگه (Erling Kagge) نویسندهی نروژی در کتاب "ستایش سکوت" می نویسد "در سکوت، ذهن شما و آنچه در درونتان میگذرد، از آنچه در آسمان میبینید و در جهان بیرونی شما جریان دارد، بزرگتر است."
بیایید در این روزها به سکوت هم اعتناء کنیم واین طوری کمی به داد هم برسیم. آهنگ علیرضا قربانی را گوش دهیم. وقتی می خواند:
"آمده ام تو به داد دلم برسی/ تو سکوت مرا بشنو که صدای غمم نرسد به کسی/آمده ام تو به داد دلم برسی/ چو پرنده ی زخمی بی پر و بال رها شده از قفسی...
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: آتش به جان سرمایه ملی عبور از رنج ها ایران گرفتار در تله محیط زیست؛ روایت هایی هولناک از وضعیت محیط زیست کشور ارزان زندگی نمیکنیم؛ چون خودمان خواستیم؟ جامعه ایران و حسرت توسعه مظنون به طبقه متوسطمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: سکوت گفتگو نظام حکم رانی جامعه ای گفت وگو حرف زدن بیش تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۶۳۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/